طبيعت‎، از آن من است‎!
نوشته شده توسط : محمد

 

روزي پسربچه‎اي‎، مشغول بازي با ماسه‎ها در ساحل بود. چند ماشين كاميون و بيلي پلاستيكي‎ قرمزرنگ همراه خود داشت‎. در حال درست كردن جاده و تونل با ماسه‎هاي نرم‎، ناگهان سنگ بزرگي را سد راه خود ديد. پسربچه هر چه تلاش كرد،  نتوانست سنگ بزرگ را از سر راه خود كنار بزند. هرچه‎ تلاش مي‎كرد، سنگ كمي تكان مي‎خورد، ولي دوباره به سرعت سر جاي اول خود باز مي‎گشت‎. سرانجام‎، از  فرط نااميدي به گريه افتاد. پدرش تمام مدت از پشت پنجره خانه‎شان‎،   تلاش‎هاي او  را نظاره‎ مي‎كرد. وقتي متوجه اشك‎هاي پسرش شد، كنار او آمد. با لحني مهرباني  ‎  ، ولي محكم گفت‎: «پسرم چرا از همه توانت براي كنار زدن سنگ  استفاده نكردي‎؟ پسرك هق‎هق كنان و نااميد گفت‎: «پدر، همه تلاشم‎ را به  كار بستم‎، ولي موفق نشدم‎!» پدر با مهرباني گفت‎: «نه پسرم‎، تو از همه امكانات  قابل دسترست‎ استفاده نكردي‎، چون از من درخواست كمك نكردي‎.»  سپس خم شد و سنگ را از  سر راه پسرش‎ برداشت‎. آيا شما نيز به سنگ‎هاي بزرگ در راه زندگي‎تان برخورد كرده‎ايد؟ آيا به خاطر عدم موفقيت و جابجايي آن‎ها، دچار احساس خشم و نااميدي  شده‎ايد؟ اميد خود را از دست ندهيد و دست از تلاش‎ نكشيد، چون اگر خوب به اطراف خود بنگريد، در خواهيد يافت كه دستاني ياري‎بخش به سوي شما دراز شده‎اند!





:: برچسب‌ها: طبيعت‎ , از آن من است‎! ,
:: بازدید از این مطلب : 2886
|
امتیاز مطلب : 167
|
تعداد امتیازدهندگان : 43
|
مجموع امتیاز : 43
تاریخ انتشار : سه شنبه 16 فروردين 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: